خاطرات يك خلبان از فتح خرمشهر
تيمسار افزود: در اين هنگام به اتفاق شهيد دوران ؛ آنها را به رگبار مسلسل بستيم و درست مانند يك سفره 100 متري كه از فراز آسمان مشهود است ؛ ديديم كه همه آنها قلع و قمع و بر زمين پهن شدند؛ در اين هنگام ديدم كه دماغ هواپيماي شهيد دوران چپ و راست مي شود؛ احساس كردم كه هواپيماي وي آسيب ديده اما موضوع اين نبود بلكه اين هم رزم من چنان خشمگين و برآشفته شده بود كه چپ و راست مي رفت و بعثي ها را درو مي كرد وي گفت : در اين هنگام شهيد دوران فرياد مي زد انتقام آن دختر پرستاررا مي گيرم. تيمسار خلبان حيدريان خاطره ديگري از آن روزها را يادآور مي شود هنگامي كه نيروهاي بعثي به درون گمرك خرمشهر رخنه كرده بودند و قصد داشتندخودروهاي تويوتاي پرشماري كه در آنجا وجود داشتند را با سوئيچ انداختن و يا بكسل كردن باخود ببرند با سه تن ديگر از خلبانان به پرواز درآمديم و تمام نيروهاي عراقي را تار و مار كرديم و اجازه نداديم حتي يك خودرو به دست بعثي ها بيفتد وي به عمليات پيروزمندانه ديگري در منطقه شلمچه اشاره كرد و گفت : بعثيها در اين منطقه به قدري ضد هوائي كار گذاشته بودند كه حتي در درون خاك خودمان هم كه پرواز مي كرديم ؛ احساس امنيت نداشتيم براي همين تصميم گرفتيم براي هميشه به اين حس ناامني پايان دهيم وي گفت : در يك عمليات حساب شده و غافلگيرانه چنان ضربهاي به مواضع بعثيها وارد كرديم كه همه تجهيزات ؛ تأسيسات و ضد هوائيهاي آنها را منهدم كرديم البته تنها جايي كه حتي يك گلوله هم به سمت آن شليك نكرديم، مسجدشلمچه بود به هر روي امنيت امروز و آسايشي كه ما با فراغ بال در كشور داريم مرهون رشادت اين بزرگمردان و آن روزهاي ثبت شده در تاريخ پر از خون و آتش اين مملكت است و اين فرزندان خميني كبير بودند كه با جنگ آوري خود برگهاي زريني به فاتحانه ترين فتحهاي ايران زمين افزودند ياد و خاطره همه شهدا؛ رزمندگان ؛ ايثارگران و بازماندگان اين روزهاي غرورآفرين گرامي باد شهر خرمشهر در سوم خرداد ماه سال 1361 و در عمليات پيروزمندانه بيت المقدس از نيروهاي اشغالگر بعثي و عوامل سردار پوشالي قادسيه باز پس گرفته شد اين پيروزي گواراي ايرانيان باد...