لحظات پر خطر  خاطره ای از سرتیپ خلبان "سیداسماعیل موسوی"

جنگ تحمیلی تازه آغاز شده بود. در نخستین روز جنگ، تهاجم کوبنده هواپیمای شکاری بمب افکن نیروی هوایی علیه هدف های گوناگون در عمق خاک عراق، پاسخی به حملات هوایی کور دشمن بود. من نیز به عنوان یکی از رزمندگان جبهه نور، هر روز در ماموریتی علیه دشمن باطل شرکت می کردم. یکی از روزها به من ماموریت داده شد تا همراه یکی دیگر از خلبانان، تاسیسات نظامی دشمن در منطقه نوپیران عراق را بمباران کنیم. بعلاوه من ماموریت داشتم که پس از بمباران هدف، از هواپیمای شماره 2 جدا شده و به تنهایی به شناسایی بصری پادگان زاخو پرداخته و نتیجه را برای طرح ریزی حملات بعدی گزارش کنم. /**/

........ ادامه مطلب را بخوانيد ...


ادامه نوشته

تامکت پناهنده به عراق

ماجرای ربودن تامکت ایرانی از زبان سرهنگ خلبان فریدون علی مازندرانی

سروان خلبان احمد مرادی طالمی یکی از خلبانان هواپیمای اف 14 و جمعی گردان 82 شکاری تاکتیکی پایگاه هشتم شکاری كه همسرش هم از پرسنل همافر فنی نيروی هوائی بود و پس از پیروزی انقلاب از بخش فنی به بخش اداری منتقل گرديده بود، در سال 1364 و در بحبوحه جنگ با درخواست مرخصی خارج از كشور و موافقت مقامات با اين درخواست برای مدت سی روز به اتقاق همسر و فرزندش جهت گذراندن دوران مرخصی به کشور آلمان عزيمت نمود. ادامه مطلب...

ادامه نوشته

موشک سجیل از زبان خلبان

مطلب زیر به قلم سرهنگ خلبان فریدون علی مازندرانی نگاشته شده است :

در ارتباط با مورد اصابت قرار دادن یکفروند هواپیمای فرانسوی/عراقی سوپر اتاندارد باید بعرض برسانم که نیروی هوائی در اواسط جنگ تحمیلی بدلیل پاره ای از مشکلات پیش آمده در آماده سازی موشکهای دوربرد هوا به هوای فونیکس که سلاح سازمانی هواپیمای اف 14 بود تصمیم به استفاده از موشکی جایگزین بر روی هواپیمای اف 14 گرفت که با این اقدام تا حدودی کمبود وجود موشکهای فونیکس در صحنه نبردهای هوائی را التیام بخشند و کماکان از این گربه افسانه ای در جهت کسب برتری هوائی در آسمان کشور بهره بگیرند که به همین منظور پس از بررسی های اولیه، مقرر گردید موشک زمین به هوای" Hawk هاوک" جهت این منظور در نظر گرفته شود، لذا تیمی مرکب از سیزده نفر از پرسنل مجرب عملیاتی و فنی که شامل یکنفر خلبان کابین جلو و دو نفر از افسران WSO یا همان افسر کنترول اسلحه و مهمات "کابین عقب" و ده نفر از پرسنل مجرب و متخصص از رسته های مختلف اعم از موشک، رادار، الکترونیک، بال و بدنه و ....غیره، بود تعیین گردید تا با همکاری جهاد خود کفائی نیروی هوائی این پروژه را بنام "سجیل" در بالاترین سطح امنیتی و حفاظتی به پیش برده شود که سرپرستی عملیاتی این تیم بعنوان خلبان تیم نیز به حقیر واگذار گردید که پس از طی مراحل و آزمایشات اولیه مختلف و تستهای پروازی اعم از مکانیکی و پایداری و غیره، و سپس شلیک گرم موشک بسمت هواپیمای بدون خلبان هدف در دو نوبت مختلف و انهدام اهداف بصورت مستقیم در هر دو مرحله یادشده، قرار شد برای سومین و آخرین آزمایش نیز یک بار دیگر جهت اطمینان خاطر بیشتر تمامی مسئولین ذیربط در نیروی هوائی و فرماندهی پدافند هوائی کشور یک فروند دیگر از موشک هاوک بازسازی شده "سجیل" بسمت هواپیمای هدف بدون خلبان یا همان Drone شلیک گردد تا در صورت موفقیت این موشک بر روی هواپیمای اف 14 بعنوان موشک عملیاتی مورد استفاده قرار گیرد، لذا به همین منظور و در جهت تهیه سناریو و آماده سازی طرح پرواز و شلیک آزمایشی مورد نظر بودیم که بنا بدستور شهید والامقام عباس بابائی که در آن زمان مسئولیت معاونت عملیاتی نیروی هوائی را بعهده داشتند به بنده ابلاغ فرمودند که هیچگونه پرواز تست و شلیک موشک دیگری را در داخل میادین تیراندازی هوا به هوای کشور انجام ندهم و هواپیما و موشک مربوطه را جهت این شلیک آخرین به منطقه عملیاتی بوشهر انتقال داده و در همان پایگاه به جای استفاده از هواپیمای بدون خلبان هدف، هواپیمای حامل موشک "سجیل" در حالت اسکرامبل پایگاه بوشهر قرار گرفته و در زمان حمله واقعی هواپیماهای عراقی به منطقه خارک از همین هواپیما و موشک مورد نظر آن استفاده گردد و هر یک از مقامات مسئول در نیرو که تمایل بر نظارت بر این آخرین شلیک آزمایشی را دارند می توانند در منطقه حضور بهم رسانند. ادامه مطلب...

ادامه نوشته

خاطره ای از مرحوم سرتیپ خلبان "محمد دانش پور" 

مثل همیشه صبح زود به پست فرماندهی پایگاه رفتم . قرار بود یک بسته حاوی آخرین عکس های هوایی گرفته شده از هدف ها و تاسیسات مهم دشمن به پایگاه برسد. 
وارد اتاق جنگ شدم و ضمن سلام و احوالپرسی از معاون عملیاتی پایگاه و افسر اطلاعات، درباره رسیدن عکس ها سوال کردم . افسر مذکور چند قطعه عکس هوایی را روی میز گذاشت . همه آنها را به دقت مشاهده کردم . تصاویر خوبی بودند زیرا جزئیات تعدادی از هدف های مهم را به وضوح نشان می داد . 
یکی از عکس ها مربوط به سد "دوکان" و محوطه اطراف آن بود که به خوبی تاسیسات مجاور سد ، از جمله منطقه توزیع برق سد و اتاق کنترل در آن دیده می شد.
 
لطفا به ادامه مطالب مراجعه کنید...
ادامه نوشته

ماجرای سقوط هواپیمای فرماندهان ارتش و سپاه


نوشتار در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

شهادتش به او الهام شده بود ...

شهادت سرهنگ خلبان شهید "علیرضا بیطرف"
به نقل از سرتیپ خلبان فضل الله جاوید نیا

اوایل تابستان سال 1366 بود ، نیروی هوایی از چندی قبل شروع به اعزام پرسنل به سفر حج نموده بود و هر کدام از پرسنل که اسم شان در لیست قرار می گرفت به این سفر معنوی مشرف می شدند . در همین هنگام بود که به "علیرضا بیطرف" اعلام نمودند که باید خود را برای رفتن به سفر حج آمده کنی . ایشان نیز بعد از درخواست مرخصی به مدت یک ماه به همراه خانواده عازم تهران شد . دوسه روزی از رفتن بیطرف نگذشته بود که دیدم به پایگاه برگشته چون خیلی باهاش صمیمی بودم بهش گفتم :
- علی چی شد ؟ پس چرا برگشتی ؟
- تمام پروازهای حجاج یک هفته به عقب افتاده اومدم که بگم مرخصی ام رو یک هفته عقب بنیندازید                                              
بهش گفتم : "باشه تو برو تهران احتیاجی نیست بمونی."
ولی در پاسخ بهم گفت :
- نه تا این فاصله یک هفته اومدم که پرواز کنم !



ادامه نوشته

ده خاطره از خلبان شهید عباس دوران

همیشه روحیه لطیف شهید دوران برام خیلی جالب بوده.
این و از نامه های شخصیشون برای همسرشون میشه متوجه شد.
مرد لحظه های سخت جنگ،توی محیط خونه لطیفتر از گل...

همین ویژگی هاست که دل کندن از این آدما رو سخت تر می کنه.



خاطرات در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اسطوره فانتوم ، مرحوم داریوش خاکنگار

قهرمان نبردهای هوایی ایران و آمریکا در خلیج فارس(1366-1365)
مرحوم داريوش خاكنگار : شنیده شده که در آخرین روزهای حضورشون در آمریکا ،استادشون جلوی تعدادی از دانشجویان دیگر به خاکنگار میگه :اگر روزی بین ایران و آمریکا جنگی بشه و من بدونم که رودرروی تو قرار گرفته ام بطور حتم کاری میکنم که با تو درگیر نشم...(فرار را بر قرار مقدم خواهد دانست!) در اواخر تابستان سال 1987 که درگیریهای بین ایران و آمریکا در خلیج فارس خیلی حاد شده بود ، در درگیری که بین دو فروند F-14 نیروی دریایی آمریکا و یک فروند F-4 نیروی هوایی ایران به خلبانی داریوش خاکنگار مقدم اتفاق افتاد ، دو تامکت آمریکایی تمام تلاش خود را برای سرنگونی فانتوم ایرانی بکار بستند , دو فروند AIM-7 هم به سمت وی شلیک کردند ولی مهارت بالای خاکنگار باعث انحراف هردو موشک شد و نهایتا خاکنگار صحیح و سالم روی زمین فرود آمد. خاکنگار بعد از نشستن روی زمین روی موج گارد که قابل شنیدن توسط تمامی شناورها و هواپیماهای آمریکایی بود گفت:       
Khaknegar is safe on the ground
چند ماه بعد در April 1988 بار دیگر تلاش ناو آمریکایی برای سرنگونی داریوش خاکنگار با شلیک دو تیر موشک استاندارد بی نتیجه بود و خاکنگار توانست علیرغم آسیب دیدگی سکان عمودی و افقی هواپیمای خود ، به سلامت در باند فرودکاه بندرعباس به زمین بنشیند و برای اینکه به آمریکایی ها یادآوری کند که من خاکنگار هستم دوباره روی موج گارد گفت :
!Be advise! Khaknegar  is safe on the ground
تلاش آمریکایی ها برای شکست دادن داریوش بی نتیجه ماند ولی هنگامی که همسر ایشان در بیمارستان دی بستری بود ،داریوش خاکنگار در حالی که دسته گلی در دست داشت و برای ملاقات همسرش در حال عبور از عرض خیابان بود با ماشین جوانی که دیوانه وار با سرعت بالا در حال حرکت بود برخورد کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود.



روحشون شاد

(خاطره درگیری اف 14 با 13 جنگنده عراقی)سرهنگ خلبان فریدون علی مازندرانی

اواخر اسفند ماه سال 1363 بود که تازه عملیات بدر تمام شده بود و بر و بچه های خلبان مامور به پایگاههای درگیر هر کدام به پایگاه ها و محل خدمتی اصلیشون برگشته بودند، نزدیک شب عید بود و ما هم گفتیم خوب این خواست خدا بوده که برای اولین بار بعد از انقلاب امسال شب عید را در کنار خانواده بسر ببریم، تو همین حال و هوا بودیم که صدام نامرد شهر زنی را بصورت خیلی ناجوانمردانه ای و درست دو - سه روز مانده به عید آغاز کرد، که بلافاصله طی یک تلفنگرام آنی از طرف معاون عملیات نیرو دستور صادر شد که کلیه خلبانان اف 14 که در ستاد نیرو خدمت میکنند و بقول ما (همه پیر و پاتالها) در کمترین زمان خودشان را به پایگاههای هفتم و هشتم شکاری برسانند، خوب من هم که تازه دو روزی بود از پایگاه ششم بوشهر به محل اصلی خدمتم در ستاد نیرو و امور ایثارگران بازگشته بودم، بلافاصله و با اولین پرواز ایران ایر همان روز خودم را به شیراز رساندم و به محض ورود به ترمینال شیراز حضور خودم را تلفنی به جناب سروان خلبان عطالله معصومی که افسر عملیات و برنامه نویس گردان بود اعلان نمودم، که انهم نامردی نکرد و برای دو ساعت بعد ما را برنامه کرد که بریم پرواز و در منطقه جنوب پرواز کنیم.

 بقیه مطالب در ادلمه مطالب....

ادامه نوشته

خاطرات يك خلبان از فتح خرمشهر

امير سرتيپ2 خلبان كيومرث حيدريان را خيلي ها بخوبي مي شناسند؛رشادتها و دلاوري هاي اين مرد بزرگ در دفاع مقدس شهره خاص و عام است سرآمداين رشادتها سرنگوني سه فروند جنگنده بعثي ها در يك تعقيب و گريز بر فراز آسمان استان كرمانشاه توسط وي مي باشد.
وي در خصوص روزهاي فتح بزرگ خرمشهر نيز خاطراتي براي خبرنگار ايرنا بازگو كرد كه تلخي و شيريني در اين خاطرات ملموس است وي گفت :
 در همان روزها (آستانه عمليات بيت المقدس ) و در منطقه مشغول صرف ناهار بوديم كه ناگهان يكي از بچه هاي تكاور نيروي دريايي ارتش با حالتي پريشان و آشفته وارد شد...
ادامه مطلب....

ادامه نوشته

خلبانی كه 4200 بار شهید شد

شهید ابراهیم فخرایی


تا همین ۳۰ سال پیش می‌توانستی اطراف میدان سعدآباد مشهد پیدایش کنی اما حالا برای دیدنش باید بروی قطعه ۲۶بهشت‌زهرای تهران. مسعود، پسر 28 ساله‌اش می‌گوید «اینکه بابا اینجاست از کوچکی دنیاست! روبه روي شهيد صياد شيرازي، كنار شهيد آويني و شهداي نيروي هوايي؛ دوستان قديمي دوباره دور هم جمع شده‌اند.»

ادامه نوشته

موفقترین خلبان تاریخ هوانوردی :اریش هارتمن،خلبان تکخال جنگ جهانی دوم                                

                         نوشتار و تصاویر تکمیلی را در ادامه مطلب ملاحضه فرمائید...

ادامه نوشته

گربه های پارسی در آسمان ایران

در پائيز سال گذشته ماهنامه وزين و معتبر Flieger Revue ويژه نامه ای منتشر ساخته که از چند روز پيش رسمأ در فروشگاههای مخصوص نشريات تخصصی قابل دريافت است .اين مقاله که به نظر من شاهکاری ازنويسنده نام آشنا Tom Cooper و همکار ديرينه او Farzad Bishop به شمار ميرود حاوی مطالبی جديد و خواندنی است که برای اولين بار انتشار يافته است . اين مقاله در ۲۲ صفحه و ۱۴ بخش همراه با تصاوير و جداول گوناگون ميباشد که تاريخچه هواپيمای F - 14 Tomcat از ابتدای ورود به نيروی هوائی ايران تا زمان جنگ تحميلی را شامل ميشود . نکته ای که در اين اثر قابل توجه است و آنرا از نظر تاريخی با مطالب قبلی Tom Cooper متفاوت ساخته همکاری نزديک يکی از امرای نيروی هوائی بنام سرتيپ خلبان احمد صديق درتهيه اين نوشتار ميباشد . /ادامه مطلب...
ادامه نوشته

هجده سال اسارت ( قسمت اول )

زندگینامه سرلشکر خلبان آزاده "حسین لشگری


  /**/ در 20 اسفند 1331 در روستای ضیاآباد قزوین، خداوند پسری به خانواده لشگری اهدا کرد که نام او را حسین گذاشتند. او دوره تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به قزوین رفت. در سال 1350 پس از اخذ دیپلم برای انجام خدمت سربازی به لشکر 77 خراسان اعزام شد. همان موقع با درجه گروهبان سومی در رزمایش مشترکی که بین نیروی زمینی و هوایی انجام می گرفت، حضور داشت و با خلبانان شرکت کننده در رزمایش آشنا گردید. پس از آن شور و شوق فراوانی به حرفه خلبانی در وی ایجاد شد؛ به طوری که پس از پایان دوره سربازی در آزمون دانشکده خلبانی شرکت کرد و پس از موفقیت به استخدام نیروی هوایی درآمد. در سال 1354 پس از گذراندن مقدمات آموزش پرواز در ایران، برای تکمیل دوره خلبانی به آمریکا اعزام شد و با درجه ستوان دومی به ایران بازگشت و به عنوان خلبان هواپیمای شکاری اف – 5 مشغول به خدمت شد. ابتدا در پایگاه تبریز مشغول به کار بود ولی با شدت گرفتن تجاوزات رژیم بعث عراق به پاسگاه های مرزی جنوب و غرب کشور، برای دفاع از حریم هوایی میهن اسلامی به دزفول منتقل گردید.
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/

........ ادامه مطلب را بخوانيد ...


ادامه نوشته

18 سال اسارت ( قسمت دوم )

زندگینامه سرلشکر خلبان آزاده "حسین لشگری"
(قسمت دوم)





شورش اسرا و عقب نشینی عراقی ها

عاقبت ما به کجا خواهد کشید ؟ این سوالی بود که همه زندانیان را درگیر کرده بود. فشار عصبی باعث شده بود همه دچار افسردگی و بدبینی نسبت به هم شوند؛ تا این که روزی ستوانیار مسئول زندان، برای شنیدن درخواست های ارشد آسایشگاه وارد سالن شد. علی نیسانی که عربی اش خوب بود مشغول ترجمه کردن گفتگوها به زبان عربی بود که ناگهان لحن گفتارش تند شد. ستوانیار سیلی محکمی به او زد و او هم بدون معطلی جواب سیلی اش را داد . ستوانیار برافروخته و متعجب، با عصبانیت فراوان آسایشگاه را ترک کرد. وقتی جریان را از نیسانی پرسیدند جواب داد:
- من به او گفتم ماهمه افسر هستیم و رفتار شما با ما توهین آمیز است و ستوانیار در جوابم گفت: اینها همه حرف است، من با یک بسته سیگار همه شما افسران را می خرم!
همه اسرا با شنیدن این گفته ها عصبانی شده و نیسانی را تشویق کردند. مدت کمی از ماجرا گذشته بود که ناگهان در باز شد و نیسانی را بیرون بردند. جو آسایشگاه متشنج شده بود. یکی از اسرا به طرف در دوید و فریاد زد:
           
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/

........ ادامه مطلب را بخوانيد ...

     - هموطن مرا آزاد کنید ...

ادامه نوشته

18 سال اسارت ( قسمت سوم )

زندگینامه سرلشکر خلبان آزاده "شهید حسین لشگری"


Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/

دردسرهای جایگزین جدید!

جایگزین شدن حسن انصاری به جای ارشد آسایشگاه برای سرتیپ لشگری مشکلاتی را به همراه داشت. عراقی ها می گفتند که او دستش کج است و از ارتش عراق دزدی کرده و به همین خاطر هم سه سال زندانی شده.
از پول حقوق سرتیپ لشگری هر ماه مقداری پودر و صابون خریداری می شد و در اختیارش قرار می گرفت. از وقتی که انصاری آمده بود قوطی های تاید که برای یک ماه بود چند روزه تمام می شد. لشگری پیگیر شد تا علت را بفهمد و متوجه شد که حسن تایدها را برای شستن ماشین خود برمی دارد. روزی لشگری در حضور بقیه عراقی ها به انصاری گفت :
-
شما پودرها را برای شستن ماشین استفاده می کنی و ما الان برای شستن لباس پودر نداریم.
حسن با ناراحتی موضوع را انکار کرد ولی از بعد آن ماجرا مترصد فرصتی بود تا با اهرم فشار لشگری را وادار به سکوت در برابر دزدی های خود کند!
او متوجه شده بود که داشتن رادیو چقدر برای لشگری مهم است و از همین موضوع سوء استفاده می کرد و رادیو را فقط مدت محدودی در اختیارش قرار می داد و درست زمان پخش اخبار ایران رادیو را می برد و می گفت می خواهد به بیانات صدام گوش کند. او همچنین قدغن کرده بود لشگری توسط نگهبان های دیگر برای سروان ثابت (مسئول کمیته اسیران) پیغام بفرستند.
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/

........ ادامه مطلب را بخوانيد ...


ادامه نوشته

18 سال اسارت ( قسمت چهارم )

 زندگینامه سرلشکر خلبان آزاده "شهید حسین لشگری"
(قسمت پایانی)



حفظ قرآن برای شکر گذاری

دو ماه بعد قاسم سلمانی برای اصلاح سر و صورت او رفت و لحظاتی بعد ابوفرح به همراه عکاس وارد سلول شدند. عکاس سعی می کرد به گونه ای عکس بگیرد که مشخص نشود آن جا سلول است.
اوایل آبان 1374 ابوفرح خبر آورد که فردا روز ملاقات است.
این سومین ملاقاتش با مارک بود. این بار مارک علاوه بر نامه همسر و پسرش، نامه ای هم از برادرش آورده بود.
با خواندن نامه برادرش حس کرد که پدرش فوت کرده است. نامه ای برای مادر و برادرش نوشت و از آنها خواست تاریخ دقیق فوت پدرش را برایش بنویسند.
از این تاریخ به بعد به شکرانه ارتباطش با خانواده، عهد کرد که کل قرآن را حفظ کند. این عمل هر روز 6 تا 8 ساعت از وقتش را می گرفت.
روزی وقتی در حال خواندن قرآن بود به این آیه رسید :
"
از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفریدم تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهادم. در این عبرت هایی است برای مردمی که تفکر می کنند."
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/

........ ادامه مطلب را بخوانيد ...


ادامه نوشته

 نبردهای هوایی در نوار مرزی و لحظه به لحظه در داگ فایت

رزمندگان آماده شکستن حصر آبادان بودند

رزمندگان اسلام در تلاش بودند تا به هرنحوه ممکن حصر آبادان را شکسته و نیروهای دشمن را عقب بزنند اینکار باید انجام می شد ولی مشکل بزرگ تهاجم های گاه و بیگاه دشکن از طریق هوا بود به همین جهت تصمیم گرفته شده بود که نیروی هوایی پوشش لازم را در آسمان به نیروی های خودی بدهد به همین منظور یک نفر افسر اطلاعات و عملیات نیروی هایی به منطقه اعزام شده بود تا در هنگام تهاجم هوایی دشمن به گشتی های خودی مختصات منطقه را اطلاع دهد تا آنان خود را برای درگیری آماده کنند . این پروازها از نیمه اول اردیبهشت ماه سال 1360 آغاز بود و روزانه گشتی های نیروی هوایی آماده نبردهای هوایی با هواپیما و هلی کوپترها دشمن بودند .... .

ادامه نوشته

حمله به پالایشگاه و نیروگاه اصفهان و پدافند قهرمان

بعد از گذشت هشت سال دفاع مقدس خاطرات فراوان و شیرینی در ذهن اکثر رزمندگان باقی مانده است. این خاطرات برای همیشه در تاریخ جنگ هشت سال دفاع مقدس ثبت گردیده و ملت شریف و قهرمان ایران شجاعت و دلاوری رزمندگان را هرگز از یاد نخواهند برد. در این راستا، کلمه پدافند برای همه کلمه آشنایی است. پرسنل غیور پدافند در طول جنگ تحمیلی مردانه با دشمن دست و پنجه نرم کردند به نحوی که با به غرش درآمدن سلاح ضد هوایی در همان ساعات و روزهای اول جنگ، خلبانان عراقی ضرب شصت محکمی از پدافند زمین به هوا دریافت نموده و تعداد بی شماری از هواپیماهای دشمن ساقط شده یا مورد اصابت قرار گرفتند.
من نیز دوش به دوش سایر رزمندگان و به عنوان عضو کوچک پدافند زمین به هوادر اکثر مناطق عملیاتی ازجمله دزفول، عین خوش، دهلران، خارک، گوره و پدافند مراکز صنعتی اصفهان عهده دار مسئولیت بوده و در این مدت مانند دیگر رزمندگان خاطرات زیادی به یاد دارم.
یکی از آن خاطرات پرافتخار عملیات متهورانه و غرور آفرین مورخه 14/1/1367 پدافند زمین به هوای مستقر در پالایشگاه و نیروگاه برق اصفهان می باشد.

ادامه نوشته

بمباران بوسیله بمب های لیزری

هدف پل مواصلاتی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/
هشت روز از جنگ تحمیلی می گذشت و دشمن که در این مدت متوجه اشتباه بزرگ خود شده بود، شروع به بمباران هوایی مناطق مسکونی نموده و روزانه تعدادی از هموطنان عزیزمان را به شهادت می رساند.
نیروهای زمینی عراق با حمایت و پشتیبانی لجستیک، در تلاش بود تا مقاومت خرمشهر را در هم بشکند و این شهر را به تصرف خود درآورند.
در این هنگام، هر روزه عملیات و ماموریت های زیادی از سوی تیزپروازان نیروی هوایی علیه مواضع دشمن بعثی انجام می شد.
در یکی از این عملیات، نیروی هوایی جهموری اسلامی ایران تصمیم گرفت یکی از مهم ترین پل های مواصلاتی دشمن را که جنبه حیاتی هم داشت، منهدم کند. در صورت انهدام این پل، قسمت اعظمی از پشتیبانی و تدارکات دشمن قطع شده و در نتیجه دشمن در پیشروی سریع در خاک میهن عزیزمان ناتوان می شد.


ادامه نوشته

بزرگ ترین عملیات هوایی آفندی و ایذایی نیروی هوایی

بامداد روز هفتم آذر ماه سال 1359، به دستور فرماندهی عملیات، خلبانان شجاع نیروی هوایی ماموریت داشتند تا در عملیاتی بزرگ هدف های دریایی را در منطقه عملیاتی خلیج فارس منهدم نمایند.
"عملیات مروارید" توسط دریادلان نیروی دریایی و برای حفظ سیادت جمهوری اسلامی بر آب های گرم خلیج فارس آغاز شده بود و ماموریت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی یگان های عمل کننده در دریا بود.
هماهنگی های لازم قبلا صورت گرفته بود. در سالن توجیه، افسر اطلاعات و عملیات برای خلبانان خاطرنشان ساخت که نیروی دریایی توانسته است سکوهای عظیم نفتی "البکر" و "العمیه" عراق را به تسخیر خود درآورد. وی همچنین یادآور شد که این سکوها برای عراق جنبه حیاتی دارند، از این رو دشمن در آب های خلیج فارس دست به تحرکاتی زده است و مطمئنا برای بازپس گیری این سکوها، خود را به آب و آتش خواهد زد. این جا بود که خلبانان به اهمیت این ماموریت پی برده و بیش از پیش، خود را برای این عملیات آماده ساختند.
پس از انجام مقدمات پروازی، اکثر فانتوم ها مجهز به موشک های هوا به سطح "ماوریک" شدند و تعدادی دیگر نیز برای پشتیبانی هوایی مجهز به موشک های هوا به هوای راداری و حرارتی شدند.

ادامه نوشته

نبرد با میراژهای عراقی (لحظه انتخاب)


خاطره ای از سرتیپ خلبان "فضل الله جاویدنیا"

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/ بیشتر از یک سال از شروع جنگ تحمیلی می گذشت، در طول این مدت همیشه برتری هوایی از آن نیروی هوایی ایران بود و ضربات جبران ناپذیری به نیروی هوایی عراق وارد شده بود؛ به نحوی که امکان هر گونه ابتکار عملی از آنان سلب گردیده بود. در خلال این مدت، کشور عراق از سوی اکثر دول غربی و شرقی تجهیز می شد. موشک های پیشرفته برای هواپیماهای میگ 23 عراقی به منظور هدف قرار دادن کشتی های نفتکش که نفت صادراتی ایران را از جزیره خارک بارگیری می کردند، و کشتی های تجاری که کالاهای اساسی مورد نیاز کشور را به بندر ماهشهر می آوردند، در اختیار کشور عراق قرار گرفت که با واکنش و حضور شبانه روزی هواپیماهای گشتی اف 14 در خلیج فارس مواجه و بیش از 95 درصد ماموریت های آنان خنثی گردید.


ادامه نوشته

حماسه ای به نام مروارید



روزی که نیروی دریایی عراق نابود شد از زبان یکی از تیزپروازن نیروی هوایی

تقریبا مدت دو ماه از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. دشمن به سرعت در داخل خاک جمهوری اسلامی ایران پیشروی کرده و مواضعی را در استان های غربی کشور و خوزستان متصرف شده و بر حفظ آنها پافشاری می کرد. در طول این دو ماه، نیروی هوایی نقش بسیار موثری در متوقف کردن دشمن در زمین و هوا انجام داده بود.
آن روز صبح، فرمانده پایگاه، مرا به پست فرماندهی پایگاه احضار نمود. او هنوز مدت زیادی نبود که به عنوان فرمانده در این پایگاه مهم هوایی منصوب شده بود که جنگ را با ابعاد وسیع و گسترده آن تجربه می کرد. وقتی وارد شدم، چهره اش قدری درهم بود و من می دانستم که بسیار خسته است. در تمام طول این دو ماه، او درپست فرماندهی، حضور مداوم داشته و از نزدیک، عملیات هوایی را هدایت نموده بود. من ندیده بودم که لباس پروازش را از تن خارج کرده و یا حتی یک شب را در منزلش استراحت کرده باشد. مردی بسیار مقاوم و پرکار بود؛ به طوری که من شخصا در مقابل خستگی ناپذیری اش احساس ضعف می کردم.

ادامه نوشته

حمله به اچ 3

بی نظیر ترین عملیات نیروی هوایی ایران

  /**/ جنگ آغاز شده بود و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در یکم مهر ماه سال 1359 و تنها یک روز بعد از شروع جنگ، ضربه ای کاری به نیروی هوایی عراق وارد آورد که طی آن 140 فروند از شکاری بمب افکن های نیروی هوایی در عملیاتی به نام "کمان 99" اکثر پایگاه های هوایی عراق را بجز پایگاه الولید، بمباران کرده بودند.

ادامه نوشته

بزرگترین عملیات نیروی هوایی ایران

کمان -99 (البرز) بزرگ ترین عملیات هوایی در نوع خود



در 31 شهریور ماه سال 1359 کشور بعثی عراق حمله همه جانبه خود را به ایران آغاز کرد.
نیروی هوایی عراق:
استعداد هوایی این کشور در شروع حمله به ایران عبارت بود از:
- 607 هواپیمای شکاری و بمب افکن
- 169 فروند انواع بالگرد
- 775 دستگاه پرتابگر موشک های زمین به هوا شامل:
سام 2، سام 3، سام 6 و رولند
- 713 عراده انواع توپ های پدافند هوایی
- 116 دستگاه رادارهای اخطار اولیه، ارتفاع یاب و کنترل آتش
نیروی هوایی عراق به تقلید از نیروی هوایی اسرائیل که در سال 1967 در جنگ با اعراب که با یک حمله برق آسا نیروی هوایی مصر را از کار انداخته بود، در بعد از ظهر روز 31 شهریور سال 1359 به پایگاه های هوایی ایران حمله کرد. با این تصور که با این کار نیروی هوایی ایران را از کار خواهد انداخت.


ادامه نوشته

اولین عملیات نیروی هوایی ایران

اولین پاسخ تنها 2 ساعت بعد از حمله رسمی



با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، صدام حسین با این تصور که با رفتن شاه جای او را در خلیج فارس پر می کند و نقش رهبری اعراب را بازی می کند، از همان روزهای اول پیروزی انقلاب چندین بار دست به تحرکات مرزی زد تا بهانه و انگیزه لازم را به دست آورد.

ادامه نوشته

سرلشکر خلبان شهید کاظم روستا

اکثر خانه های سازمانی خالی از سکنه شده و آن جا جولانگاهی برای زندگی موش های بزرگ صحرایی بود. به دلیل حملات متعدد هوایی عراق به پایگاه برق مناطق مسکونی از بعدازظهر قطع می شد.
اکثر بچه ها در محل هایی در خود اداره استراحت می کردند. غالبا تا دیر وقت بیدار بودند. یکی مشغول عبادت بود، یکی فیلم سینمایی می دید، دیگری پیک پنگ بازی می کرد. هر کس که می خواست زود بخوابد همیشه با مشکل مواجه بود اما همگی می خواستند صبح بیشتر بخوابند. افسر اطلاعات و عملیات با چراغ قوه وارد می شد وبه صورت خلبانان نگاه می کرد و آنهایی را که برای پرواز باید می رفتند، بیدار می کرد و با خود می برد.

ادامه نوشته

 شهادت سرهنگ خلبان "علیرضا بیطرف"

به نقل از سرتیپ خلبان فضل الله جاوید نیا




اوایل تابستان سال 1366 بود ، نیروی هوایی از چندی قبل شروع به اعزام پرسنل به سفر حج نموده بود و هر کدام از پرسنل که اسم شان در لیست قرار می گرفت به این سفر معنوی مشرف می شدند . در همین هنگام بود که به "علیرضا بیطرف" اعلام نمودند که باید خود را برای رفتن به سفر حج آمده کنی . ایشان نیز بعد از درخواست مرخصی به مدت یک ماه به همراه خانواده عازم تهران شد . دوسه روزی از رفتن بیطرف نگذشته بود که دیدم به پایگاه برگشته چون خیلی باهاش صمیمی بودم بهش گفتم :
- علی چی شد ؟ پس چرا برگشتی ؟
گفت :
- تمام پروازهای حجاج یک هفته به عقب افتاده اومدم که بگم مرخصی ام رو یک هفته عقب بنیندازید .
بهش گفتم : "باشه تو برو تهران احتیاجی نیست بمونی."
ولی در پاسخ بهم گفت :
- نه تا این فاصله یک هفته اومدم که پرواز کنم .
ادامه نوشته

تا مرز اسارت  خاطره از : سرهنگ خلبان سید اسماعیل موسوی

یک بار دیگر نقاط مورد هدف را از روی نقشه بازرسی کردم و مختصات آنها را به خاطر سپردم. به اتفاق یکی دیگر از همکارانم سالن بریفینگ را به قصد پرواز ترک گفتم. نگاهی به آسمان انداختم. لکه های پراکنده ابر را دیدم که تا چند لحظه دیگر در آغوش شان خواهم بود. بندهای پوتینم را محکم کردم. کلاه پروازی ام را به دست گرفته و سوار اتومبیل شدم. یک به یک خیابان های پایگاه را پشت سر گذاشتم و در کنار رمپ پروازی پیاده شدم. پرسنل فنی که در طول مدت شب گذشته در تلاش بودند که هواپیما را آماده پرواز کنند، به استقبالم آمدند و آمادگی هواپیما را جهت انجام ماموریت به من اعلام کردند.
بازید اولیه از هواپیمای اف -5 را انجام دادم و بعد از اطمینان از کلیه مسائل، وارد کابین شدم. خدمه پروازی برایم آرزوی موفقیت کردند و من آشیانه را به قصد ابتدای باند پروازی ترک نمودم.

ادامه نوشته

هدف قرار گرفتن میگ 25 عراقی توسط اف 5 ایرانی


بعداز ظهر روز 12 تیر ماه سال 1365 درحالی که گردان پروازی را ترک می نمودم، روی تابلوی مخصوص برنامه های پروازی نام خود را دیدم که بر طبق آن می بایستی از طلوع آفتاب فردا به عنوان لیدر دسته دو فروندی، در آماده باش باشم تا در صورت تجاوز هوایی دشمن به سرعت به پرواز درآییم.
آن روز نسبت به روزهای قبل کمی دیرتر گردان را ترک کردیم؛ زیرا جلسه خاصی جهت توجیه نحوه عملیات درگیری هوایی دو فروند از هواپیماهای خودی با هواپیماهای متجاوز دشمن که چند ساعت قبل اتفاق افتاده بود، تشکیل شده و خلبانان رویدادهای این نبرد را تشریح می نمودند. آرزو می کردم که به جای آنها بود. اصولا بالاترین افتخار برای یک خلبان شکاری، سرنگون نمودن هواپیمای شکاری دشمن در نبردهای هوایی می باشد.
با این افکار به خانه رسیدم و تا پاسی از شب در جست وجوی راه حل های عملی برای کسب توفیق در نبردهای هوایی به سر بردم. ساعت شماطه دار را برای ساعت چهار بامداد تنظیم نمودم و در خیال پرواز فردا خواب چشمانم را در ربود.

ادامه نوشته