لحظات پر خطر خاطره ای از سرتیپ خلبان "سیداسماعیل موسوی"
........ ادامه مطلب را بخوانيد ...
........ ادامه مطلب را بخوانيد ...
سروان خلبان احمد مرادی طالمی یکی 
از خلبانان هواپیمای اف 14 و جمعی گردان 82 شکاری تاکتیکی پایگاه هشتم 
شکاری كه همسرش هم از پرسنل همافر فنی نيروی هوائی بود و پس از پیروزی 
انقلاب از بخش فنی به بخش اداری منتقل گرديده بود، در سال 1364 و در بحبوحه
 جنگ با درخواست مرخصی خارج از كشور و موافقت مقامات با اين درخواست برای 
مدت سی روز به اتقاق همسر و فرزندش جهت گذراندن دوران مرخصی به کشور آلمان 
عزيمت نمود.
ادامه مطلب...






 
اواخر اسفند ماه سال 1363 بود که تازه عملیات بدر تمام شده بود و بر و بچه های خلبان مامور به پایگاههای درگیر هر کدام به پایگاه ها و محل خدمتی اصلیشون برگشته بودند، نزدیک شب عید بود و ما هم گفتیم خوب این خواست خدا بوده که برای اولین بار بعد از انقلاب امسال شب عید را در کنار خانواده بسر ببریم، تو همین حال و هوا بودیم که صدام نامرد شهر زنی را بصورت خیلی ناجوانمردانه ای و درست دو - سه روز مانده به عید آغاز کرد، که بلافاصله طی یک تلفنگرام آنی از طرف معاون عملیات نیرو دستور صادر شد که کلیه خلبانان اف 14 که در ستاد نیرو خدمت میکنند و بقول ما (همه پیر و پاتالها) در کمترین زمان خودشان را به پایگاههای هفتم و هشتم شکاری برسانند، خوب من هم که تازه دو روزی بود از پایگاه ششم بوشهر به محل اصلی خدمتم در ستاد نیرو و امور ایثارگران بازگشته بودم، بلافاصله و با اولین پرواز ایران ایر همان روز خودم را به شیراز رساندم و به محض ورود به ترمینال شیراز حضور خودم را تلفنی به جناب سروان خلبان عطالله معصومی که افسر عملیات و برنامه نویس گردان بود اعلان نمودم، که انهم نامردی نکرد و برای دو ساعت بعد ما را برنامه کرد که بریم پرواز و در منطقه جنوب پرواز کنیم.
بقیه مطالب در ادلمه مطالب....
نوشتار و تصاویر تکمیلی را در ادامه مطلب ملاحضه فرمائید...
زندگینامه سرلشکر خلبان آزاده "حسین لشگری
  /**/ در 20 اسفند 1331 در روستای ضیاآباد قزوین، خداوند پسری به خانواده لشگری اهدا کرد که نام او را حسین گذاشتند. او دوره تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به قزوین رفت. در سال 1350 پس از اخذ دیپلم برای انجام خدمت سربازی به لشکر 77 خراسان اعزام شد. همان موقع با درجه گروهبان سومی در رزمایش مشترکی که بین نیروی زمینی و هوایی انجام می گرفت، حضور داشت و با خلبانان شرکت کننده در رزمایش آشنا گردید. پس از آن شور و شوق فراوانی به حرفه خلبانی در وی ایجاد شد؛ به طوری که پس از پایان دوره سربازی در آزمون دانشکده خلبانی شرکت کرد و پس از موفقیت به استخدام نیروی هوایی درآمد. در سال 1354 پس از گذراندن مقدمات آموزش پرواز در ایران، برای تکمیل دوره خلبانی به آمریکا اعزام شد و با درجه ستوان دومی به ایران بازگشت و به عنوان خلبان هواپیمای شکاری اف – 5 مشغول به خدمت شد. ابتدا در پایگاه تبریز مشغول به کار بود ولی با شدت گرفتن تجاوزات رژیم بعث عراق به پاسگاه های مرزی جنوب و غرب کشور، برای دفاع از حریم هوایی میهن اسلامی به دزفول منتقل گردید. 
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/ 
........ ادامه مطلب را بخوانيد ...
زندگینامه سرلشکر خلبان آزاده "حسین لشگری" 
(قسمت دوم) 
شورش اسرا و عقب نشینی عراقی ها
عاقبت ما به کجا خواهد کشید ؟ این سوالی بود که همه زندانیان را درگیر کرده بود. فشار عصبی باعث شده بود همه دچار افسردگی و بدبینی نسبت به هم شوند؛ تا این که روزی ستوانیار مسئول زندان، برای شنیدن درخواست های ارشد آسایشگاه وارد سالن شد. علی نیسانی که عربی اش خوب بود مشغول ترجمه کردن گفتگوها به زبان عربی بود که ناگهان لحن گفتارش تند شد. ستوانیار سیلی محکمی به او زد و او هم بدون معطلی جواب سیلی اش را داد . ستوانیار برافروخته و متعجب، با عصبانیت فراوان آسایشگاه را ترک کرد. وقتی جریان را از نیسانی پرسیدند جواب داد:
- من به او گفتم ماهمه افسر هستیم و رفتار شما با ما توهین آمیز است و ستوانیار در جوابم گفت: اینها همه حرف است، من با یک بسته سیگار همه شما افسران را می خرم! 
همه اسرا با شنیدن این گفته ها عصبانی شده و نیسانی را تشویق کردند. مدت کمی از ماجرا گذشته بود که ناگهان در باز شد و نیسانی را بیرون بردند. جو آسایشگاه متشنج شده بود. یکی از اسرا به طرف در دوید و فریاد زد: 
            Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA 
/**/
........ ادامه مطلب را بخوانيد ...
     - هموطن مرا آزاد کنید ...
زندگینامه سرلشکر خلبان آزاده "شهید حسین لشگری" 
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA 
/**/
دردسرهای جایگزین جدید!
جایگزین شدن حسن انصاری به جای ارشد آسایشگاه برای سرتیپ لشگری مشکلاتی را به همراه داشت. عراقی ها می گفتند که او دستش کج است و از ارتش عراق دزدی کرده و به همین خاطر هم سه سال زندانی شده. 
از پول حقوق سرتیپ لشگری هر ماه مقداری پودر و صابون خریداری می شد و در اختیارش قرار می گرفت. از وقتی که انصاری آمده بود قوطی های تاید که برای یک ماه بود چند روزه تمام می شد. لشگری پیگیر شد تا علت را بفهمد و متوجه شد که حسن تایدها را برای شستن ماشین خود برمی دارد. روزی لشگری در حضور بقیه عراقی ها به انصاری گفت : 
- شما پودرها را برای شستن ماشین استفاده می کنی و ما الان برای شستن لباس پودر نداریم.
حسن با ناراحتی موضوع را انکار کرد ولی از بعد آن ماجرا مترصد فرصتی بود تا با اهرم فشار لشگری را وادار به سکوت در برابر دزدی های خود کند!
او متوجه شده بود که داشتن رادیو چقدر برای لشگری مهم است و از همین موضوع سوء استفاده می کرد و رادیو را فقط مدت محدودی در اختیارش قرار می داد و درست زمان پخش اخبار ایران رادیو را می برد و می گفت می خواهد به بیانات صدام گوش کند. او همچنین قدغن کرده بود لشگری توسط نگهبان های دیگر برای سروان ثابت (مسئول کمیته اسیران) پیغام بفرستند.
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA 
/**/
........ ادامه مطلب را بخوانيد ...
 زندگینامه سرلشکر خلبان آزاده "شهید حسین لشگری" 
(قسمت پایانی) 
حفظ قرآن برای شکر گذاری
دو ماه بعد قاسم سلمانی برای اصلاح سر و صورت او رفت و لحظاتی بعد ابوفرح به همراه عکاس وارد سلول شدند. عکاس سعی می کرد به گونه ای عکس بگیرد که مشخص نشود آن جا سلول است.
اوایل آبان 1374 ابوفرح خبر آورد که فردا روز ملاقات است.
این سومین ملاقاتش با مارک بود. این بار مارک علاوه بر نامه همسر و پسرش، نامه ای هم از برادرش آورده بود.
با خواندن نامه برادرش حس کرد که پدرش فوت کرده است. نامه ای برای مادر و برادرش نوشت و از آنها خواست تاریخ دقیق فوت پدرش را برایش بنویسند.
از این تاریخ به بعد به شکرانه ارتباطش با خانواده، عهد کرد که کل قرآن را حفظ کند. این عمل هر روز 6 تا 8 ساعت از وقتش را می گرفت.
روزی وقتی در حال خواندن قرآن بود به این آیه رسید : 
"از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفریدم تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهادم. در این عبرت هایی است برای مردمی که تفکر می کنند."
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/ 
........ ادامه مطلب را بخوانيد ...
رزمندگان آماده شکستن حصر آبادان بودند 
رزمندگان اسلام در تلاش بودند تا به هرنحوه ممکن حصر آبادان را شکسته و نیروهای دشمن را عقب بزنند اینکار باید انجام می شد ولی مشکل بزرگ تهاجم های گاه و بیگاه دشکن از طریق هوا بود به همین جهت تصمیم گرفته شده بود که نیروی هوایی پوشش لازم را در آسمان به نیروی های خودی بدهد به همین منظور یک نفر افسر اطلاعات و عملیات نیروی هایی به منطقه اعزام شده بود تا در هنگام تهاجم هوایی دشمن به گشتی های خودی مختصات منطقه را اطلاع دهد تا آنان خود را برای درگیری آماده کنند . این پروازها از نیمه اول اردیبهشت ماه سال 1360 آغاز بود و روزانه گشتی های نیروی هوایی آماده نبردهای هوایی با هواپیما و هلی کوپترها دشمن بودند .... . 
هدف پل مواصلاتی
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/ 
هشت روز از جنگ تحمیلی می گذشت و دشمن که در این مدت متوجه اشتباه بزرگ خود شده بود، شروع به بمباران هوایی مناطق مسکونی نموده و روزانه تعدادی از هموطنان عزیزمان را به شهادت می رساند. 
نیروهای زمینی عراق با حمایت و پشتیبانی لجستیک، در تلاش بود تا مقاومت خرمشهر را در هم بشکند و این شهر را به تصرف خود درآورند. 
در این هنگام، هر روزه عملیات و ماموریت های زیادی از سوی تیزپروازان نیروی هوایی علیه مواضع دشمن بعثی انجام می شد. 
در یکی از این عملیات، نیروی هوایی جهموری اسلامی ایران تصمیم گرفت یکی از مهم ترین پل های مواصلاتی دشمن را که جنبه حیاتی هم داشت، منهدم کند. در صورت انهدام این پل، قسمت اعظمی از پشتیبانی و تدارکات دشمن قطع شده و در نتیجه دشمن در پیشروی سریع در خاک میهن عزیزمان ناتوان می شد. 
خاطره ای از سرتیپ خلبان "فضل الله جاویدنیا" 
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/ بیشتر از یک سال از شروع جنگ تحمیلی می گذشت، در طول این مدت همیشه برتری هوایی از آن نیروی هوایی ایران بود و ضربات جبران ناپذیری به نیروی هوایی عراق وارد شده بود؛ به نحوی که امکان هر گونه ابتکار عملی از آنان سلب گردیده بود. در خلال این مدت، کشور عراق از سوی اکثر دول غربی و شرقی تجهیز می شد. موشک های پیشرفته برای هواپیماهای میگ 23 عراقی به منظور هدف قرار دادن کشتی های نفتکش که نفت صادراتی ایران را از جزیره خارک بارگیری می کردند، و کشتی های تجاری که کالاهای اساسی مورد نیاز کشور را به بندر ماهشهر می آوردند، در اختیار کشور عراق قرار گرفت که با واکنش و حضور شبانه روزی هواپیماهای گشتی اف 14 در خلیج فارس مواجه و بیش از 95 درصد ماموریت های آنان خنثی گردید. 
بی نظیر ترین عملیات نیروی هوایی ایران
/**/ جنگ آغاز شده بود و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در یکم مهر ماه سال 1359 و تنها یک روز بعد از شروع جنگ، ضربه ای کاری به نیروی هوایی عراق وارد آورد که طی آن 140 فروند از شکاری بمب افکن های نیروی هوایی در عملیاتی به نام "کمان 99" اکثر پایگاه های هوایی عراق را بجز پایگاه الولید، بمباران کرده بودند.
کمان -99 (البرز) بزرگ ترین عملیات هوایی در نوع خود
اولین پاسخ تنها 2 ساعت بعد از حمله رسمی
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، صدام حسین با این تصور که با رفتن شاه جای او را در خلیج فارس پر می کند و نقش رهبری اعراب را بازی می کند، از همان روزهای اول پیروزی انقلاب چندین بار دست به تحرکات مرزی زد تا بهانه و انگیزه لازم را به دست آورد. 
به نقل از سرتیپ خلبان فضل الله جاوید نیا