یه تصویر...

یه تصویر...

 

یه تصویر از تو و دریا همه دار و ندارم شد...
یه حسرت از همون چیزی که می خوام و ندارم شد...
یه تصویر از تو ودریا پر از موج کرده روزامو....
تو طوفانت برام دنیاست ببین شور تماشامو...
یه وقتا رنگ چشماتو نمی بینم،آخه دریا کنار برق چشماته... نمیشه فرقشون پیدا،یه قاب از حرم این دستام می سازم تا که این تصویر یه تکه از وجودم شه...مث قسمت مث تقدیر...
می مونم خیره رو عکست...برام زنده س پر از غوغا...چه لبریزم من از یادت،تو رو دارم تو این دستا...
نگاهم،خنده هام،بغضم همه بوی تو رو داره...چقدر قصه،چقدر حرمت از این تصویر سرشاره...

 
 

بذار اشکام بشن آینه بشینن رو به روی تو...
تلاقیشون با هم نابه،می سازن بی نهایت رو...

حقیقت داره این دوری...تو رفتی نیستی دیگه...
ولی فکرت،غمت،یادت شده مهمون و می مونه...

سرلشکر خلبان شهید اصغر هاشمیان


اصغر هاشمیان در سال 1331 در کربکند اصفهان به دنیا آمد او فرزند اول خانواده بود و تا 7 سالگی در اصفهان زندگی کرد سپس با خانواده خود راهی تهران شدند.او در مدرسه همیشه شاگرد اول بود و ایمان فوق العاده قوی ای داشت.
او پس از طی مراحل تحصیلی مختلف و قبولی در دانشگاه در شهر تگزاس آمریکا مشغول به تحصیل شد.او در آنجا ایمانش را شدیدا حفظ کرد و از خانواده می خواست نوارهای اذان موذن زاده را برایش بفرستند. او دو نفر را در آمریکا تحت تاثیر خودش و دینش قرار داد و آنها را مسلمان کرد.

ادامه مطلب...

ادامه نوشته

سرلشکر خلبان شهید اسدالله محمدی

جاوید نام اسدالله محمدی که هیچ وقت به آغوش وطن بازنگشت

نگاه هایی که گاهی مهربانی می بارند...نگاه هایی که عمقشان را نمیشه اندازه گرفت...آسمانی که باشی،نگاهت بی انتها می شود






غریب و بیصدا مردن چه زیباست
به رسم لاله ها مردن چه زیباست
به پرواز آمدن تا کهکشانها
در آغوش خدا مردن چه زیباست

شهید سرلشکر خلبان اسدالله محمدی در روز یکم فروردین ماه 1331 در روستای چکنه سفلی از توابع شهرستان نیشابور چشم به جهان گشود...


برگرفته از سایت ارتشی

ادامه مطلب

ادامه نوشته