ماه مهر و روزهای اشک آلود...

ماه مهر برای نیروی هوایی هزاران خاطره تلخ و شیرین دارد.این روزها نمیدانم چرا بیشتر خاطره ها غمگینند...

17 مهر که تولد شهید مصطفی فصیحی بود و اشکی به پهنای خلیج فارس برایش ریختیم.18 مهر هم ...

میگ 29 در پرواز شبانه نزدیکی شهر .... به زمین اصابت کرد و شهید آرش شامحمدی را به معراج برد....چه زود یکسال گذشت برای ما و چه سخت و دیر گذشت این  365سال برای خانواده ت...روحت شاد.جایت اینجا خالی نیست.جای ما پیش شما خالیست.شما روزی خور پرورگاری هستید که به عشقش بال گشودید.برای آنانکه مشق پرواز را آموخته اند دیگر زمینی بودن سخت می شود.

این که ماگفتیم از دریا نمی ست/ خاطرات این شهیدان عالمیست

باتشکر از سیمرغ عزیز بابت عکس خوبشون.

17 مهر دومین زادروز  شهید مصطفی  فصیحی

چقدر زود گذشت پارسال همین موقع یه پست گذاشتم یادتونه؟ نوشتم اولین سال تولد مصطفی که کنار  خانواده اش حضور ندارد...ازبچگی یادمه مصطفی خیلی انسان شادی بود... میونه ای با درون گرایی و غصه خوردن نداشت..سرشار از امید به زندگی و حیات بود.روحیه ی اکتیو و فعالی داشت.امسال دومین سالیه که عسل خانوم 9 ساله تولد بابا رو کنار مزارش میاد و سنگ قبر سردش رو در آغوش میکشه... عرض تبریک به پدرو مادری که از ولادت تا شهادت مثل یک فیلم مصور مدام جلوی چشماشونه و همسری که  کمتر کسی ازش حرف میزنه.زنی که مردونه پای آرمان شغلی و عشق خطرآلود شوهرش ایستاد و انقدر با این خطرات کنار اومد تا اینکه تابوت شوهرش رو جلوی چشمش به دست گرفتند  و تشییع کردند.روز تشییع جنازه رو هرگز فراموش نمیکنم.نگاه حسرت آمیز خانم فتحی به تابوت مصطفی...فقط میتونم بگم خدا صبر بده به این شیرمردان و شیر زنانی که دم نمیزنن اما کوهستان صبر و سکوت و غصه اند.دریای خاموشی از فریاد توی دلشونه.کسی نمیتونه درک  کنه مگر اینکه ...این خانواده های شهدا هستند که با پرچمداری شون راه شهید رو ادامه میدن و ما خیلی مدیونیم.ما به تک تک موهای سفید حسین فصیحی بدهکاریم. به دل داغدار مرتضی و مجتبی و خواهر مصیبت زده ی مصطفی بدهکاریم.ما به عسل و مادرش بدهکاریم.هر روز فکر میکنم وقتی ساعت 2 عصر میشه و همه به خونه بر میگردن این مادر و دختر هنوز منتظرن ! مصطفی در بزنه و وارد بشه.  اینارو شما میدونید ومن برای کسانی نوشتم که مصطفی رو .............  و حتی یکبار به دیدن خانوادش نیومدند... برای کسانیکه دانیال کریمایی رو داغدار کردند...برای اونایی که خیلی خوب خودشونو به خواب زدند تا هرگز بیدار نشوند... اینا رو نوشتم تا خودم یادم نره آخرین باری که مصطفی رو دیدم توی مراسم جشن بود.کلی حرف زدیم و خندیدیم. خلاصه کنم.مصطفی جان تو دوبار متولد شدی.یکبار در17 مهر 1358 به دنیا اومدی و بار دوم در6 بهمن 1390 متولد شدی در حیات طیبه الهی.گوارای وجودت این شهد شیرین تر از عسل..... دوستت داریم و همیشه در قلب ما جاویدان خواهی ماند...

                                                      امضاء : همه ی ملت  ایران

باز هم .... شهادت و سانحه

روز اول مهرماه فانتوم اف4  به خلبانی شهید سروان  آرش رضایی و ناوبری شهید  سروان سلیمی نژاد برای فرود در ابتدای مسیر باند پایگاه هوایی بوشهر (31چپ)قرار گرفت و  از برج مراقبت اجازه لندینگ گرفت.پس از اپروچ (تقرب) وتماس چرخهای عقب با باندلاستیک جت ترکید وتکانهای شدید باعث به هم خوردن تعدل جنگنده وانحراف به خارج باندشد. و تلاش خلبان برای ریکاوری به ثمر ننشست و مجبور به ایجکت شدند.حداقل ارتفاع برای ایجکت 45 متر است که ارتفاع حداقلی باعث بازنشدن چتر خلبان و اصابت وی با زمین با شدت زیاد شد که شهادت را برای او به ارمغان آورد.ناوبر کابین عقب نیز از ناحیه پا و کمر دچار شکستگی شدید شد وبه بیمارستان خلیج فارس انتقال یافت.هم اکنون نیز طبق آخرین اخبار در تهران بیمارستان بعثت نهاجا در خیابان تختی در بخش ای سی یو بستری است.میخواهم بگویم ...

ولی باز هم سکوت میکنم.....

به یاد ساکت ترین خلبان تامکت  شهید رضا اصل داوطلب

شهید اصل داوطلب یکی از ساکت ترین خلبان اف 14 بود . معمولا خیلی کم صحبت می کردند . در بیست و هفتم دی ماه 1365 یک فروند اف 14 به خلبانی مرحوم قانعی و کمک شهید اصل داوطلب از پایگاه شکاری اصفهان به قصد منطقه عمومی دزفول به پرواز درآمدند . عراقی ها با اطلاع از این پرواز برای آنها دام گذاشته بودند . به این شکل که یک فروندذ هواپیمای عراقی در ارتفاع بالا وارد منطقه شد . هواپیمای ما با اعلام رادار برای هدف قرار دادن آن دست به کار شد . آنها در حالی که سرگرم رهگیری هواپیمای دشمن بدند ، عراقی ها از فرصت استفاده کردند و یک هواپیمای دیگر را در ارتفاع خیلی کم از مرز عبور دادند . هواپیمای دشمن با دور زدن هواپیمای آنها در یک فرصت مناسب یک موشک شلیک میکند و هواپیمای اف 14 را هدف قرار می دهد . شهید اصل داوطلب در ارتفاع و سرعت بالا ایجکت ( خروج اضطراری از هواپیما ) می کند ولی با باز شدن چتر ، متاسفانه بند چتر به دور گردن شهید اصل داوطلب می پیچد و ایشان تا به زمین برسند بر اثر خفگی به شهادت می رسند .
مرحوم قانعی که یکی از خلبانان با تجربه و قدیمی اف 14 بود ، مقداری ادامه می دهد و در نزدیکی ایذه اقدام به خروج اضطراری می کند . محل فرود ایشان درست در بالای یک کوه و در لبه پرتگاه بوده است . چتر ایشان به درختی که در لبه پرتگاه روییده بود گیر میکند . با توجه به آسیب دیدن چتر در صورت کوچکترین حرکتی ممکن بود قانعی به داخل پرتگاه سقوط کند . در همان حوالی یکی از خانم های عشایر که گوسفندانش را برای چرا آورده بود ، متوجه ایشان می شود و روی درخت می آید . این خانم چاقوی مرحوم قانعی را می گیرد و با یک دست کل بندها را جمع کرده و با چاقوی آنها را از درخت جدا می کند ، سپس با یک دست مرحوم قانعی را بالا کشیده و ایشان را نجات می دهد . بعد او را به داخل چادر خودش برده و بعد از پانسمان زخمها ، او را به نزدیک ترین پاسگاه ژاندارمری می رساند و در نهایت مرحوم قانعی نجات پیدا می کند .
مرحوم قانعی هم یکی از استادان خلبانی اف 14 بودند که در طول جنگ زحمات فراوانی کشیدند .

تحقیر صدام توسط خلبانان ایرانی

صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلوزیون عراق گفت: به هر خلبان ایرانی که به 50 مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود- حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد و 150 دقیقه بعد از مصاحبه صدام- عباس دوران و حیدریان و علیرضا یاسینی- نیروگاه بصره را بمباران کردند.با این عملیات جواب گستاخی صدام داده شد و در حقیقت خود صدام تحقیر شد .

عباس دوران                        


تقدیم به کسی که عاشق شهید دوران است : برادرم  رضا عباسیان

شهید خلبان علی اقبالی دو گاهه

خلبان شهید "علی اقبالی دوگاهه" که تمام تلمبه خانه های عراق را در زمان جنگ از کار انداخته بود؛ ناجوانمردانه به دستور صدام بدنش را دو نیم کردند.

برای دیدن بقیه مطالب به ادامه مطالب بروید

ادامه نوشته

خلبان جلیل زندی  اسطوره گمنام اف 14

سرتیپ دوم جلیل زندی ( متولد ۱۳۳۰ در گرمسار ) خلبان تک‌خال جنگندهٔ اف-۱۴ تامکت نیروی هوایی ایران است که در تمام دوران جنگ ایران و عراق به خدمت مشغول بود. رکوردهای او ، وی را واجد شرایط عنوان تک‌خال و موفق‌ترین خلبان جنگ ایران و عراق در نبردهای هوایی کرد. بدون شک او بهترین خلبان جنگنده اف14 درجهان وپرافتخارترین شکارچی آسمان ایران است. برای دیدن متن کامل و عکسهای مرحوم زندی  ادامه مطلب را بخوانید...

ادامه نوشته

کتاب شهید کریمایی به چاپ رسید ...

بالاخره این کتاب که یادگار شهید کریمایی است به چاپ رسیدو یک جلد آن هم به دست این حقیر  رسید.با خواندن آن بیشتر داغ دلم تازه میشود.دوستانی که علاقمند به دریافت وخرید آن هستند از طریق خرید اینترنتی آن میتوانند اقدام کنند و در سایت کتابفروشی مربوطه وارد شوند.فاتحه برای علیرضا و مصطفی فراموشمان نشود...منتظرند...

اولین سالگرد شهید فصیحی در اصفهان

اولین مراسم سالگرد شهید سرگرد خلبان مصطفی فصیحی روز پنج شنبه 5 بهمن 91 ساعت 13 الی 1430 در مسجد منازل سازمانی خانه اصفهان در شهر اصفهان برگزار شد.حضور باشکوه مردم و خلبانان و فرماندهان مثال زدنی بود که بعد از گذشت 365 روز هنوز داغ عزیزی را به دل داشتند.امیر سرتیپ دوم خلبان علیرضا برخور فرمانده پایگاه هشتم شکاری شهید بابایی از ابتدا تا انتهای مراسم بعنوان میزبان حضور داشتندو جمعیت زیادی در ادامه مراسم بر مزار آن شهید حاضر شده و به قرائت فاتحه پرداختند.اقایان سید طاهر شور بلال و مهدی احتشامی مداحان این مراسم بودند که البته آقای احتشامی بدلیل کسالت چیزی نخواندندو بار مراسم به دوش مداح کهنه کار اهلبیت سید طاهر شور بلال بود.اینجا دیدم که داغ جوان در طی یکسال با چهره و دل پدر و مادر مصطفی چه کرده بود.گویا به اندازه 20 سال پیرتر شده بودند.خدا صبرشان بدهد.داغ جوان کشنده است.تنهاجایی که حضرت سیدالشهدا در کربلا نفرین فرمودند لحظه شهادت حضرت علی اکبر (ع) بود که فرمودند (( قتل الله قوما قتلوک ...  ))

خداوند روح این شهید والامقام را باشهدای کربلا محشور فرماید.بنا به برخی اطلاعات واصله مراسم یادبود شهید کریمایی نیز در تهران برگزارشده اگر دوستان اطلاع و تصاویری دارند در بخش نظرات اعلام فرمایند تا اسفاده گردد.تشکر از قدر شناسی همه شما دوستان آسمانی و شهادت جو ...

سرلشگر خلبان شهید مصطفی اردستانی

سرلشگر خلبان شهید مصطفی اردستانی معاونت عملیات نیروی هوایی
تکخال اف 5 و شیر نهاجا

  /**/ سال 1328 ورامین روستای قاسم آباد

روزهای نخستین زمستانی سرد در روستای "قاسم آباد" ورامین با گرمی برای خانواده اردستانی آغاز شد. در یازدهم دی ماه سال 1328 خداوند کودکی به این خانواده بخشید که نام او را مصطفی گذاشتند. نامی که سال ها بعثیون با شنیدن آن لرزه به اندام شان خواهد افتد. به راستی آیا کسی فکر می کرد که این کودک سال ها بعد، یکی از حماسه سازان ایران اسلامی گردد! "کسی که صدام حسین اعلام نمود هر کس زنده یا سربریده سرهنگ مصطفی اردستانی را بیاورد، جایزه ای بس ذی قیمت و ارزنده به او تعلق خواهد گرفت."  ادامه مطلب...

ادامه نوشته

خلبانان برجسته ی تاریخ نبردهای هوایی جهان به نقل از ويكي پديا

/**/

از میان برجسته ترین خلبانان نبردهای هوایی می توان به نامهای زیر اشاره کرد:

حمله به پالایشگاه و نیروگاه اصفهان و پدافند قهرمان

بعد از گذشت هشت سال دفاع مقدس خاطرات فراوان و شیرینی در ذهن اکثر رزمندگان باقی مانده است. این خاطرات برای همیشه در تاریخ جنگ هشت سال دفاع مقدس ثبت گردیده و ملت شریف و قهرمان ایران شجاعت و دلاوری رزمندگان را هرگز از یاد نخواهند برد. در این راستا، کلمه پدافند برای همه کلمه آشنایی است. پرسنل غیور پدافند در طول جنگ تحمیلی مردانه با دشمن دست و پنجه نرم کردند به نحوی که با به غرش درآمدن سلاح ضد هوایی در همان ساعات و روزهای اول جنگ، خلبانان عراقی ضرب شصت محکمی از پدافند زمین به هوا دریافت نموده و تعداد بی شماری از هواپیماهای دشمن ساقط شده یا مورد اصابت قرار گرفتند.
من نیز دوش به دوش سایر رزمندگان و به عنوان عضو کوچک پدافند زمین به هوادر اکثر مناطق عملیاتی ازجمله دزفول، عین خوش، دهلران، خارک، گوره و پدافند مراکز صنعتی اصفهان عهده دار مسئولیت بوده و در این مدت مانند دیگر رزمندگان خاطرات زیادی به یاد دارم.
یکی از آن خاطرات پرافتخار عملیات متهورانه و غرور آفرین مورخه 14/1/1367 پدافند زمین به هوای مستقر در پالایشگاه و نیروگاه برق اصفهان می باشد.

ادامه نوشته

سرلشکر خلبان شهید کاظم روستا

اکثر خانه های سازمانی خالی از سکنه شده و آن جا جولانگاهی برای زندگی موش های بزرگ صحرایی بود. به دلیل حملات متعدد هوایی عراق به پایگاه برق مناطق مسکونی از بعدازظهر قطع می شد.
اکثر بچه ها در محل هایی در خود اداره استراحت می کردند. غالبا تا دیر وقت بیدار بودند. یکی مشغول عبادت بود، یکی فیلم سینمایی می دید، دیگری پیک پنگ بازی می کرد. هر کس که می خواست زود بخوابد همیشه با مشکل مواجه بود اما همگی می خواستند صبح بیشتر بخوابند. افسر اطلاعات و عملیات با چراغ قوه وارد می شد وبه صورت خلبانان نگاه می کرد و آنهایی را که برای پرواز باید می رفتند، بیدار می کرد و با خود می برد.

ادامه نوشته

 شهادت سرهنگ خلبان "علیرضا بیطرف"

به نقل از سرتیپ خلبان فضل الله جاوید نیا




اوایل تابستان سال 1366 بود ، نیروی هوایی از چندی قبل شروع به اعزام پرسنل به سفر حج نموده بود و هر کدام از پرسنل که اسم شان در لیست قرار می گرفت به این سفر معنوی مشرف می شدند . در همین هنگام بود که به "علیرضا بیطرف" اعلام نمودند که باید خود را برای رفتن به سفر حج آمده کنی . ایشان نیز بعد از درخواست مرخصی به مدت یک ماه به همراه خانواده عازم تهران شد . دوسه روزی از رفتن بیطرف نگذشته بود که دیدم به پایگاه برگشته چون خیلی باهاش صمیمی بودم بهش گفتم :
- علی چی شد ؟ پس چرا برگشتی ؟
گفت :
- تمام پروازهای حجاج یک هفته به عقب افتاده اومدم که بگم مرخصی ام رو یک هفته عقب بنیندازید .
بهش گفتم : "باشه تو برو تهران احتیاجی نیست بمونی."
ولی در پاسخ بهم گفت :
- نه تا این فاصله یک هفته اومدم که پرواز کنم .
ادامه نوشته

سرتیپ خلبان شهید غفور جدی

شهر قهرمان پرور اردبیل یکی از روزهای سرد خود را سپری می کرد ولی خانواده جدی منتظر هدیه ای خداوندی بودند. مظفر پدر خانواده از افراد سرشناس اردبیل و فردی مومن و زحمتکش بود که بدلیل ارادت خاصی که به امام حسین (ع) داشت و یکی از بانیان عزاداری ایشان بود، در میان مردم محله خیرآباد فردی شناخته شده بود . انتطار پدر و مادر به سر آمد و در سال 1324 فرزند سوم خانواده به دنیا آمد. نام او را غفور نهادند پسری که سال ها پای در رکاب نبرد نهاد و جانانه بر دشمن بعثی تاخت .

ادامه نوشته

سرتیپ خلبان شهید محمود خضرایی

فرمانده مرکز آموزشهای هوایی

سرتیپ خلبان شهید محمود خضرایی

  /**/ در پانزدهم خرداد ماه سال 1326 در یکی از محله های تهران و درخانواده خضرایی که از خانواده های مذهبی و متدین بودند، پسری متولد شد که نام او را محمود گذاشتند.
محمود دوران ابتدایی و متوسطه را در شهر تهران سپری نمود. وی بعد از اخذ دیپلم با توجه به علاقه وافری که به فراگیری علم و دانش داشت، در کنکور سراسری شرکت نمود و در رشته مهندسی پذیرفته شد؛ اما به علت این که پدرش در تنگنای مالی قرار داشت نتوانست وارد دانشگاه شود. در این هنگام تصمیم گرفت که وارد دانشکده افسری نیروی هوایی شود. لذا در تاریخ هشتم آبان سال 1345 وارد این دانشکده شد و در مهر ماه سال 1348 با درجه ستواندومی فارغ التحصیل گردید.

ادامه نوشته

سرلشگر خلبان حسین خلعتبری مکرم

سرلشگر خلبان حسین خلعتبری مکرم

قهرمان جنگهای دریایی

حسین ماوریک شکارچی ناوهای اوزا

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/ درسال 1328 در روستای "بصل کوه" شهرستان رامسر، در خانواده "خلعتبری مکرم" پسری به دنیا آمد که نام او را حسین گذاشتند و به راستی این نام برازنده او بود. کسی که بعدها در بین بعثیون به "حسین ماوریک" شکارچی ناوهای اوزای عراقی معروف شده بود و برای خود او یا پیکرش، جایزه تعیین کرده بودند. شخصی که مهارت او در خلبانی و شلیک موشک ماوریک (نوعی موشک هوا به سطح) در نیروی هوایی شهره بود.
حسین دوران کودکی و جوانی را در رامسر سپری نمود و بعد از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در سال 1349 به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.

ادامه نوشته

سرتیپ خلبان شهید جواد فکوری

/**/

 

سرتیپ خلبان شهید جواد فکوری

 

سرتیپ خلبان شهید جواد فکوری
فرمانده نیروی هوایی و وزیر دفاع

مغز متفکر نیروی هوایی




گفتن از شهید فکوری بسیار شیرین و بسیار تلخ است

شناسایی شخصیت شهید فکوری و مطلب درباره او نوشتن، هم شیرین است و هم تلخ.
ذکر شادی های، پیروزی ها، شکست ها، غم ها،همه وهمه باعث می شود که شوق برای شناخت شخصیت والای او بیشتر شود.
دریکی از روزهای سرد زمستان دی ماه سال 1317 در محله چرنداپ شهر تبریز در یک خانواده مذهبی متولد شد.
پدر شهید فردی مذهبی و از کاسب های جزء بود. به دلیل این که کارش رونق نداشت، به همراه خانواده به تهران عزیمت می کند. جواد در این موقع دوران کودکی را سپری می کند. پس از طی شدن دوران کودکی، برای گذراندان دوره تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه اقبال می شود و پس از آن تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان مروی تهران آغاز و در سال 1337 مدرک دیپلم خود را با موفقیت کسب می کند.
فکوری در سال 1338 در کنکور سراسری شرکت کرده و در رشته پزشکی پذیرفته شد ولی به خاطر علاقه زیادی که به خلبانی داشت، با انصراف دادن از تحصیل در دانشگاه در مهر ماه همین سال وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، اولین پرواز مستقل خود را درسال 1339 با هواپیمای
T-33 بر فراز آسمان دوشان تپه در وضعیت های مختلف و به مدت یک ساعت ونیم با موفقیت انجام داد.

ادامه نوشته

سرلشکر خلبان شهید عباس دوران

/**/

عباس دوران مرد آسمانها

                                                                           



"عباس دوران" سرآمد دوران

"عباس دوران" در بیستم مهر ماه سال 1329 در شهر شیراز دیده به جهان گشود. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در شیراز گذراند. وى پس از اخذ دیپلم در سال 1349 به دلیل علاقه ای که به یادگیری فن خلبانی و خدمت به میهن دارد وارد دانشکده خلبانى نیروى هوایى ارتش می شود. پس از طى نمودن دوره مقدماتى پرواز در ایران براى ادامه تحصیل و فراگیری دوره تکمیلى خلبانی به کشور آمریکا اعزام گردید. با توجه به استعداد فوق العادهف در کم ترین زمان موفق به اخذ نشان و گواهینامه خلبانى شده و در سال 1351 به ایران بازمی گردد و با درجه ستواندومی در پایگاه هوایی همدان مشغول به خدمت می شود. هنگامى که جنگ تحمیلى آغاز شد، وى در پست افسر خلبان شکارى و معاونت عملیات فرماندهى پایگاه سوم شکارى (شهید نوژه) انجام وظیفه مى‏کرد. عباس در 22 تیر سال 1358 با مهناز دلی روی ازدواج می کند که حاصل این ازدواج یک پسر بود با نام امیررضا که وقتی پدر رفت تنها 8 ماه داشت .

ادامه نوشته

شهید سرلشگر خلبان سيد عليرضا ياسيني

/**/

بازدیدهای سرلشکر خلبان شهید یاسینی از پایگاه بندرعباس

خاطره از : سرتیپ خلبان جعفر عمادی

در طول مدتی که شهید یاسینی معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی بودند چند مرتبه به تنهایی و یا در معیشت سرلشکر شهید ستاری از پایگاه نهم شکاری بازدید نمودند . ایشان هر وقت که می آمدند از قسمتهای مختلف پایگاه و پروژه های مختلف بازدید می نمودند .
در یک دوره که تشریف آورده بودند با توجه به حساسیت منطقه دو روز ماندند و بعد از بازدید از قسمتهای مهم پایگاه رهنمودهای لازم را به من کردند . تا شب که جلسه ای با معاونتهای پایگاه تشکیل دادیم و شام خوردیم همه خداحافظی کردند و رفتند و لحظاتی بعد شهید ستاری و همراهان ایشان نیز رفتند تا استراحت کنند . شهید یاسینی به من اشاره کرد و گفت که نرو و بمان .
وقتیکه همه رفتند ایشان گفتند با هم برویم و مناطق مسکونی و عملیاتی و نقاط حساس پایگاه را بازدید و سرکشی کنیم ایشان می گفت بعنوان معاون هماهنگ کننده باید یک دیدن و بازرسی از دیدگاه خودم داشته باشم تا بعد از مراجعت تجزیه و تحلیل نمایم و اطلاعات مربوطه را به مسئولین ذیربط برسانم و خودم شخصا پیگیری نمایم . از طرفی میخواهم ببینم تجهیزات آفندی و پدافندی و پرسنل در شب حضور دارند.
شهید بیشتر دوست داشت از تجهیزات دیدن نمایند مثلا سیستم آب - فاضلاب - برق - موتورخانه های سرد کننده و یخ سازی .

ادامه نوشته

سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی ، معاونت عملیات نیروی هوایی

خیابان سعدی هرگز او را فراموش نمی کند

در چهاردهم آذرماه سال 1329 در یکی از محروم ترین نقاط شهرستان قزوین در خیابان سعدی و در یک خانواده مذهبی که آتش عشق به امام حسین (ع) و اهل بیت از آن زبانه می کشید، کودکی به دنیا آمد که بعدها باعث افتخار هر ایرانی بود. نام او را به یاد علمدار کربلا، عباس نهادند.   ادامه مطلب...
ادامه نوشته

شهيد سرلشگر خلبان عباس بابايي

شهيد عباس بابايي، بزرگ مردي كه در مكتب شهادت پرورش يافت مجاهدي كه زهد و تقوايش بسان دريايي خروشان بود و هر لحظه از زندگانيش موج ها در برداشت. مرد وارسته اي كه سراسر وجودش عشق و از خودگذشتگي و كرامت بود، رزمنده اي كه دلاور ميدان جنگ بود و مبارزي سترگ با نفس اماره ي خويش. از آن زمان كه خود را شناخت كوشيد تا جز در جهت خشنودي حق تعالي گام برندارد. به راستي او گمنام، اما آشناي همه بود. از آن روستاييِ ساده دل، تا آن خلبان دلير و بي باك. شهيد بابايي در سال 1329، در شهرستان قزوين ديده به جهان گشود. دوره ي ابتدايي و متوسطه را در همان شهر به تحصيل پرداخت و در سال 1348، به دانشكده خلباني نيروي هوايي راه يافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتي براي تكميل دوره به آمريكا اعزام شد. شهيد بابايي در سال 1349، براي گذراندن دوره خلباني به آمريكا رفت. طبق مقررات دانشكده مي بايست به مدت دو ماه با يكي از دانشجويان آمريكايي هم اتاق مي شد.ادامه مطلب...

ادامه نوشته